1- (( بیا پسر جان . این فیلم را بگیر ، ببر خانه روزی 10 بار تماشایش کن . به دردت می خورد )) . فیلم را آرسن ونگر به تیری آنری داد . آنری فیلم را در دستگاه گذاشت و دید گلهای یان رایت است . آنری از جهنم دل آلپی آمده بود ؛ جایی که کارلو آنچلوتی در پست هافبک راست از او استفاده می کرد و خون آنری را از ((شهوت گل)) خالی کرده بود . روزهای اول در هایبری ، وقتی می رفت اوت دستی بیندازد ، هواداران آرسنال تشویقش میکردند . این حرکت کنایه ای وحشتناک برای این بود که ونگر بفهمد دوستداران آرسنال از خرید بازیکن تمام شده در یوونتوس راضی نیستند .
2- 21 سال بعد از آگوست 1977 ، نوزاد به دنیا آمده در پاریس ، در ورزشگاه استادوفرانس پاریس نخستین گل خودش را در جام جهانی زد و با 3 گل زده در قهرمانی فرانسه نقش داشت . کابوس پس از جام جهانی آغاز شد ، آن هم با انتقال به یوونتنوس . پس از یک فصل مصیبت بار در تورین ، هیچ جا بهتر از لندن نبود ؛ جایی که آرسن ونگر سر مربی سابق آنری در موناکو منتظر ستاره افسرده اش بود . 2 بار انتخاب شدن به عنوان مرد سال فوتبال انگلیس از طرف انجمن نویسندگان و خبرنگاران فوتبال انگلیس و 2 بار آقای گلی لیگ جزیره ، مدیر یوونتوس را متوجه اشتباه بزرگشان کرد .
3- اوج گیری آنری در آرسنال با درخشش نیستلروی در اولدترافورد همزمان شد . هوادارن منچستر قدرت تمام کننده مهاجم هلندی شان را به رخ آرسنالی ها می کشیدند و توپچی ها دست روی یک نکته حساس می گذاشتند و می پرسیدند :(( راستی نیستلروی تا حالا یک گل از بیرون محوطه جریمه زده ؟))
4- کابوس – رویا – کابوس . بعد از رویای 6 سال شیرین در آرسنال ، دوباره نوبت تحمل کابوس بود ؛ این بار در نوکمپ . آنری در نخستین روزهای حضور در بارسلونا از همسرش که از ستاره های معروف انگلیس بود ، جدا شد و دختر یک ساله اش هم با چمدان های مادرش از خانه آنری رفت . افسردگی دوباره سراغ مهاجم 31 ساله آمد . اما تابستان 2008 آنری در نوکمپ ماندنی شد . این نشان میدهد گواردیولا هنوز به خروج آنری از کابوس امیدوار است .
5- روزی که آدبایور با آرسنال قرار داد بست ، و نگر یک فیلم به او داد ؛ (( بیا پسر جان . این فیلم را بگیر ، ببر خانه . روزی 10 با تماشایش کن . به دردت می خورد )). آدبایور رفت خانه ، فیلم را توی دستگاه گذاشت ؛ فیلم گل های تیری آنری بود .

۱ نظر:
matlabi ke neveshtin jaleb bod vali chon man footballi nistam matlabo nafahmidam
ارسال یک نظر