۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

باران !

همین الان، هیچ چیزی بهتر از بارانی نیست که همین الان در حال باریدنه. اونم درست در لحظه ی اذان صبح. مثل همیشه، من و خدا با همیم. اونم دقیقا در شبی که چند ساعت قبلش، فیلم سینما پارادیسو رو دیدم! وای که چه ارتباط ساده و در عین حال پیچیده ای دارند همه اینها با هم!

باران می باره و من با خدا خلوت کرده ام، مثل همیشه...

۳ نظر:

فرهاد گفت...

سلام

چه خبرا ........؟ خوبی

چطوری با دانشگاه پروژه رو تموم کردی
سلام فی فی جون
خبر سلامتی. نه بابا پروژه که تازه شروع کردیم! جلو میریم که ببینیم چی میشه!

سعیده گفت...

با هم دیدیم...
و من برای اولین بار پای یه فیلم اینجوری باریدم....
چه ارتباط ساده و در عین حال پیچیده ای دارن همه ء اینها با هم!!!

رها گفت...

حس خوبی بهم داد
ممنون

خواهش می کنم. منم اون شب عجیب حس خوبی داشتم! و عجیبه که الان هم (3:30 نیمه شب 22 بهمن) داره بارون میاد!!!