اگه تو مرد باشی و بمیری و زن هم داشته باشی، بعد یه مدتی مثلا همون چهلمت، زنت درد دوری تو براش سبکتر میشه و می بینی که بعد چهل روز دوباره سراغ انواع و اقسام وسایل آرایشی رفته و تیپ های جورواجور زده و...
اگه تو زن باشی و بمیری و شوهر هم داشته باشی، بعد یه مدتی مثلا همون چهلمت، شوهرت درد دوری تو براش سبکتر میشه و می بینی که بعد چهل روز ریشهای بلندش رو که به عذای تو بلند کرده بود با تیغ می تراشه و دوباره خوش تیپ می کنه و...
تو چه مرد باشی چه زن، اگه زن داشته باشی یا شوهر، بعد یه مدتی چه بخوای چه نخوای مرگت برای زن یا شوهرت عادی میشه، نمیگم فراموش میشه اما عادی میشه. یه کم دیگه بگذره می بینی که شاید زن یا شوهرت حتی مجددا ازدواج کنه...
اما چه تو مرد باشی چه زن، و پدر و مادر هم داشته باشی و بمیری، باید بهت بگم که با مُردنت یه سوراخ خیلی خیلی گنده توی قلب پدر و مادرت ایجاد می کنی! می دونستی؟ یه سوراخی که هیچ وقت از عمقش کم نمیشه و هیچ وقت خوب نمیشه! فقط تو یه حالت خوب میشه، اینه که دوباره زنده بشی، می تونی؟
تو چه مرد باشی چه زن و پدر و مادر هم داشته باشی، چه زورت زیاد باشه و قوی و چه زورت کم باشه و ضعیف باشی، و بمیری، با مُردنت کمر پدرتو می شکنی، می دونستی؟ کمر کسی رو می شکنی که همیشه وقتی باهاش مچ مینداختی، هیچ وقت نمی تونستی دستشو بخوابونی و شکستش بدی! کسی که مثل پر کاه تو رو روی شونه هاش می نشوند و آخ هم نمی گفت! کسی که در تمام دوران عالم کودکی قویترین کسی بود که می شناختی و پُزش رو به همه میدادی! آره، اگه بمیری کمر همچین کسی رو راحت می شکنی، مثل همون پر کاه! و بعد مرگ تو، معلوم نیست پدرت چقدر زنده باشه و زندگی کنه، اما هر چقدر که خدا بهش عمر بده، باقی عمرشو با کمر شکسته ادامه میده! شک نکن!
حالا لازمه از مادرت بگم؟ می خوای بدونی مادرت بعد مُردنت چه جوری میشه؟ یه آزمایش بهت میگم انجام بده: یه خراش کوچولو روی دستت ایجاد کن و برو به مادرت نشون بده، ببین مادرت از دیدن این خراش کوچیک چه جوری میشه. بعدش کافیه حدس بزنی که اگه بمیری مادرت چه جوری میشه! بعد از انجام آزمایشی که بهت گفتم حدس زدنش خیلی راحت میشه!
چه خوب گفتن که مادر مثل مدادی می مونه که تو روز به روز شاهد کوچک شدن اون مداد هستی؛ اما پدر، یه خودکار سفت و قوی و محکمه که تو هیچ وقت داخلش رو نمی بینی تا بفهمی چقدر از جوهر اون خودکار باقی مونده، اما یه روز میاد که می بینی جوهر خودکار تموم شده و دیگه نمی نویسه!

۶ نظر:
بعد یه مدت مثلن چهل روز بعد نوشتن این متن ... بیا و باز بخون چیزی که نوشتی ... اونموقع ببین چجور دل رفقاتو که این متن رو خوندن و هم خودشونو جای داداشت گذشتن که اگه این متنو می خوند چه حسی پیدا می کرد و هم جای خودشون که اگه بمیرن چه بلایی سر بابا مامانشون می آد و هم جای تو که موقع نوشتنش چه حسی داشتی شکستی ... رفقاتم نه ... چجور با نوشتن این متن دل ارشادو شکستی ... کاملن بی قصد ... اما شکستی
نابود کردی ما رو حسام با این متنت
سلام حسام
واقعاَ قلبمون رو متاثر کردی
حق نگه دار تو و تمام والدین دنیا بشه و یادمون نره وقتی که هیچ توان و نیرویی نداشتیم چطور والدینمون مارو نگه داری وپرورش کردند
این هم برای تمام پدر ومادرهای خوب
سلام
زنده باشید، ممنونم ازتون. خوشحالم که خوشتون اومده...
انشاالله خدا سایه پدر و مادر هممون رو بر سر ما حفظ کنه...
سلام . جالبه! پستهاتو میگم جالبه اما ...
نمیدونم زن داری یا نه . نمیدونم تا حالا غم از دست دادن همسرتو چشیدی یا نه اما میدونم که بسیار ناعادلانه نوشتی. مگه پدر و مادری که فرزندشونو از دست میدن . دیگه بچه دار نمیشن!! البته که اگه تو سنی باشن که امکانشو داشته باشن دوباره بچه دار میشن .
زن و شوهری هم که همسرشونو از دست میدن باید به زندگی ادامه بدن. متاسفانه نمیتونن با همسرشون بمیرن . کاش مملکت ما هم مثل اون فرقه از هندی ها بود که با مردن شوهر زناشونم توی تابوت شوهر میذارن و با هم آتیششون میزن . البته تو این مرزو بوم هم همین کار رو میکنن اما به روش دیگه . اینکه وقتی زنت یا شوهرت که میمیره 2000 جفت چشم مراقبته که ببینه کی به خودت میرسی و پشت سرت هزارو یک حرف در بیارن . اینکه اگه خدای نکرده بعد از دو قرن ازدواج کنی بگن " ما ازاولشم میدونستیم که همینکه همسرش سرشو بذاره زمین دنبال یکی دیگه میگرده!!!!" و... همون سوزوندن بازماندست اما به تدریج.
زندگی بعد از مرگ عزیزان جریان داره ! شما موافق نیستی؟
زنده باید زندگی کنه ! شما موافق نیستی؟
هر موجود زنده ای همونقدر که نیاز به آب و هوا و غذا داره نیاز به یه همسر و همنفس و همراه داره! شما موافق نیستی؟
مرگ همسر غمی به بزرگی اقیانوس و به سنگینی قله دماوند رو سینه آدما میذاره. این غم تا آخر عمر نه کم میشه نه کمرنگ! میگن خاک مرده سرده اما اونی که غم از دست دادن همسرشو چشیده میدونه که داغ تر از هر گدازه آتشفشانه و با گذر زمان داغتر و داغتر میشه. تمام لحظه لحظه عمرت به یادش میفتی و غم و غصت روز به روز بیشتر و سنگین تر میشه اما نه کسی درکت میکنه نه کسی باهات همدردی میکنه. میمونی تنهای تنها ..... حیف که نمیشه همه چیزو گفت اما...
حالا بهتون ميگم:
زندگي بعد از مرگ فرزند جوان، براي پدر و مادر جريان نداره!
زنده بايد زندگي کنه، اما پدر و مادر بعد از مرگ فرزند جوانشون نمي تونن زندگي کنن.
همسر کسي که شوهر يا زنش مرده، ميتونه دوباره ازدواج کنه، حقشه. اما پدر و مادري که فرزند جوانشون رو از دست دادن، چيکار مي تونن بکنن؟ بچه دار که نمي تونن بشن. حتي اگر هم بچه دار بشن، فرزند جديدشون که نميتونه جاي فرزند از دست رفتشون رو بگيره. اگه هم بگيد که بچه هاي ديگشون هستن، در جوابتون بگم بچه هاي ديگه به جاي خود، فرزند از دست رفته جاي خود! يعني فرزنداني که دارن هرگز نمي تونن جاي فرزند از دست رفتشون رو بگيرن.
من در متنم، در مورد همسر، فقط ظاهر رو گفتم. هرگز از باطن نگفتم و چيزي رو به چالش نکشيدم که شما منو به بي انصافي متهم کرديد. فقط گفتم ظاهر مرد بعد از مرگ همسرش اينطوري ميشه و ظاهر زن هم بعد از مرگ شوهرش اينطوري ميشه. از باطنشون خبر نداشتم، و هيچي هم نگفتم که درونشون چي ميگذره و چطورين. من فقط گفتم براي مرد يا زن، بعد يه مدتي مرگ همسر عادي ميشه، نه اينکه فراموش بشه. حالا شما با چيزهاي ظاهري که گفتم موافق نيستيد؟ با اينکه گفتم عادي ميشه موافق نيستيد؟
اما در مورد پدر و مادر، دقيقا درونشون رو گفتم، باطنشون رو. چون اينو از نزديک ديدم، و خبر دارم و گفتم. خواستم بگم پدر مادر اينطوري ميشن بعد از مرگ فرزندشون. و خيلي منظورهاي ديگه هم داشتم که به قول شما همه چيز رو نميشه گفت...
اگه مرگ همسر غمي به بزرگي اقيانوس و به سنگيني قله دماوند رو سينه آدم بذاره، غم از دست دادن فرزند، اونم فرزند جوان براي پدر و مادر خيلي بيشتر از اين حده. حتي پيامبر هم که پيامبر بود بعد از از دست دادن فرزندش، گريه کرد. ديگه ما آدماي عادي که جاي خود داريم...
سلام. ممنونم ازتون.
نه من تا به حال ازدواج نکردم که حتي بخوام همسرم رو از دست بدم. و خب طبيعيه که اين غم رو نکشيدم. و به طبع غم فرزند رو هم نکشيدم. اما دارم از نزديک غم کساني رو مي بينم که فرزندشون رو از دست دادن، که خود فرد از دست رفته همسر کس ديگه اي است، بنابراين غم يک همسر رو هم دارم از نزديک مي بينم.
خب يه وقت هست اون پدر و مادر بچشون ديگه در سني نيست که بشه بهش گفت بچه! سن فرزندشون زياد باشه (جوان باشه) و خب سن پدر و مادر هم جوريه که ديگه نميتونن بچه دار بشن. قرار نيست هر بچه اي که از دست ميره در سنين کودکي و يا نوزادي باشه. حالا شما حساب کنيد اگر اون فرزندي که از دست ميره جوان باشه، ديگه چه داغ بزرگي محسوب ميشه...
من هم با شما موافقم، زن يا شوهري که همسرشون رو از دست ميدن بالاخره زندگي براشون ادامه داره. هيچ کي هم نميگه که با مرگ همسرشون، خودشون هم بايد بميرن. منم با اون رفتارها و عقايد که به قول شما بعد از مرگ همسر يک نفر، 2000 چشم به طرف نگاه مي کنن و زير ذره بين قرارش ميدن که چه کارها که مي کنه و چه کارها که نمي کنه و... مخالفم، شديد! پشت سر حرف درآوردن که ديگه بدترين چيزه ممکنه! چرا خداي ناکرده ازدواج کنه؟ خب ازدواج کنه، چه مشکلي داره و چه عيبي داره؟ گناه که نمي کنه. حق طبيعيشه براي خودش. تا آخر عمر که نبايد بسوزه در تنهايي.
زندگي بعد از مرگ عزيزان جريان داره، من موافقم.
زنده بايد زندگي کنه، من موافقم.
هر موجود زنده اي مسلما به همسر و همنفس و همراه نياز داره، من موافقم.
اما منظور من از متني که نوشتم، اصلا اينها نبود. من با متنم خواستم بزرگي و عظمت پدر و مادر رو بيان کنم، نه اينکه بخوام کسي يا چيز ديگه اي رو تحقير کنم.
فقط ميخواستم شدت غم پدر و مادر رو بيان کنم. من چون از نزديک ديدم، بهتون بگم مطمئن باشيد غم فرزند براي پدر و مادر، حتي از غم همسر براي زن يا شوهر بيشتره، شک نکنيد. اصلا اين دو غم قابل مقايسه نيست، تا اين حد با هم اختلاف دارن! شما موافق اين نيستيد؟
هيچ بني بشري براي آدم مثل پدر و مادر نميشه، حتي همسر. شما موافق اين نيستيد؟
ارسال یک نظر