۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

وقتی مشغول مردن ات بودی

تو مشغول مردنت بودی يك كتاب شعر نيست. مجموعه ای از تصاوير و كلمات است. سرسام آور، زيبا، دل تنگ و كيفور كننده... زير سايه درختان حبست می کند تا توی گذشته و آینده ای که نیامده گم شوی، بین تصاویر اش بچرخی و مجذوب ترجمه عجيب و چاپ تميز كتاب شوی كه مي خواهد يك كتاب شعر باشد. كتاب شعری پر از نامه های آدم هايی مثل بوكوفسكی، كارور، مارك استرند و... مترجم كتاب محمدرضا فرزاد است و تصاويرش انتخاب شده شهريار توكلی.  ایام عیدی گرفتارش شويد بد نیست...

 

حس می کردی داری می افتی

بر تخت دراز مي کشيدی

دست به سينه مي شدی و خواب، دنيای بی تو را می ديد

خواب فضای  زير درختان

خواب فضای توی اتاق

خواب فضايی كه حالا از تو خالی است

و مشغول مردن ات بودی

و هيچ چيز جلودارت نبود...

 

                                                                                  مارك استرند

۳ نظر:

مهدیار گفت...

سلام
دقیقا همونی بود که توصیف کردی!
من که از مجموعه کتاب لذت بردم! هم از شعر ها و هم از تصاویر و بیشتر از همه از عنوان کتاب.
از اینکه کتاب خوبی رو به من معرفی کردی ممنونم!
سال خوبی داشته باشی! سر شار از موفقیت.

سعیده گفت...

سلام اقا حسام و بقیه..(بقیه معرف حضور نیستتد)
من اپیدم....منتظرتو نم

مرجان ریخته گر گفت...

...
نه نفس کشیدنت. نه زندگی ت.
نه زندگی ای که می خواستی.
نه زندگی ای که داشتی.
هیچ چیز جلودارت نبود.

بهارتان سبزترین