۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

دوئل ‌كروبی و موسوی!

شهرام شكیبا در روزنامه خبر نوشت:

 خبرگزاری محترم ایرنا در گزارشی درباره نحوه برخورد تظاهركنندگان با موسوی و كروبی نوشت: «مردم به خودروی میرحسین در راهپیمایی آسیب زدند». و نوشت: «محافظ كروبی گاز اشك‌آور پرت كرد».
اگر اوضاع همین‌طور پیش برود احتمالاً گزارش ایرنا در چهار سال آینده از راهپیمایی‌های روز قدس چنین خواهد بود.

سال اول
میرحسین موسوی كه با خودروی شخصی‌اش در میان تظاهركنندگان حضور پیدا كرده بود تا با خودرو به آنها بزند، وقتی دید موفق نمی‌شود با پراید از روی مردم رد بشود، دستی خودروش را كشید. كتش را
در آورد و با قفل فرمان به جان تظاهركنندگان افتاد. مهدی كروبی هم نعلینش را در آورده بود و با آن توی دهن یك یك تظاهركنندگان می‌زد.

سال دوم
میرحسین موسوی كه طی سال گذشته به فراگیری فنون رزمی فول‌كنتاكت جوجیتسو پرداخته در روز قدس با قمه به میان تظاهركنندگان آمد و همه را خط خطی كرد. كروبی هم پول‌هایی را كه از شهرام جزایری گرفته بود به راكی و بروس‌لی و ترمیناتور و فرانكی و جومونگ داده بود و آنها را برای دعوا با خودش به تظاهرات آورده بود. اگر بچه‌های پایین نبودند، اوضاع خیلی خراب‌تر از این كه هست می‌شد.

سال سوم
میرحسین موسوی و مهدی كروبی كه در سال گذشته با استفاده از انواع سلاح‌های سرد و گرم و ولرم به صورت شبانه‌روزی به جان مردم افتاده‌اند و نصف بیشتر مردم حتی طرفداران خودشان را كشته‌اند، امسال نیز همزمان با روز قدس به میان تظاهركنندگان آمدند و طی یك اقدام ضد بشری، الباقی مردم ایران را هم كشتند، بعد با كمال خونسردی در حالی كه از نظر عمودی تا كمر در خون مردم بودند، به خانه‌هایشان برگشتند.

سال چهارم
دیروز همزمان با راهپیمایی روز قدس باز هم میرحسین موسوی و مهدی كروبی به خیابان‌های شهر آمدند. این دو در حالی كه تا دندان مسلح بودند در میدان انقلاب یكدیگر را ملاقات كردند. شهر خالی از سكنه را سكوتی محض فرا‌گرفته بود. باد خس و خاشاك را با زوزه‌ای عجیب جا به جا می‌كرد. یك بوته خشك خار در طول خیابان روی زمین قل می‌خورد. آن دو اسب‌هایشان را جلوی كافه بسته بودند و حالا در چشمان هم نگاه می‌كردند. باد تابلوی كافه را تكان می‌داد و صدای جیر جیر یكنواختی به گوش می‌رسید. این صدا در موسیقی «خوب، بد، زشت» ساخته انیور موریكونه گم می‌شد. هیچ كدام از دو مرد مسلح تكان نمی‌خوردند. سگ لاغر لنگی زوزه كشان از كنار آن دو گذشت و دور شد. آنها هنوز به هم چشم دوخته بودند.
كروبی: هی! میرحسین واسه چی اومدی توی خیابون؟
موسوی: ببین میتی! صد دفه گفتم تو باید از سر راه من بری كنار!
كروبی: هه! بشین بینیم بابا! تكون بخوری سوراخ سوراخت می‌كنم.
موسوی: اگه راست می‌گی اسلحه را كنار بذار. مث مرد بجنگ.
كروبی: باشه.
هر دو مرد سلاح‌هایشان را كنار می‌گذارند. هر كدام به اندازه یك وانت نیسان سلاح بغل دستشان تلنبار می‌كنند.
بعد به جان هم می‌افتند. گرد و خاك بلند می‌شود. دیگر نمی‌شود چیزی دید.

خدا این خبرگزاریهای دولتی رو برای ما حفظ کنه . حقا که بعضی از خبرهاشون مرغ پخته داخل قابلمه رو هم به خنده میندازه! نمیدونم چه افرادی میتونند اخبار رو از زبان این خبرگزاریها پیگیری کنن ؟ پاسخ: احتمالا همون افرادی که رسانه میلی رو مرجع اخبار خودشون قرار میدن (IRIB دوستها !)

هیچ نظری موجود نیست: