۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

روز هشتم

در ابتدا هيچی وجود نداشت... تمام چيزی كه می توانستی بشنوی موسيقی بود.

روز اول او خورشيد را خلق كرد. خورشيد چشم ها رو می سوزونه.

روز دوم آب رو خلق كرد. آب خيسه، اگه توی اون راه بری پاهات خيس ميشه... بعد باد رو خلق كرد. باد آدم رو قلقلك ميده.

روز سوم چمن رو خلق كرد. وقتی كه می بريش اون گريه مي كنه، درد ميكشه. بايد آرومش كنی، باهاش حرف بزنی. اگه به يك درخت دست بزنی تو درخت ميشی.

روز چهارم گاوها رو خلق كرد. وقتي كه نفس ميكشن، باد گرمی خارج ميشه.

روز پنجم هواپيماها رو خلق كرد. اگه به اونا نرسی، می تونی وقتی كه از زمين بلند شدن نگاهشون كنی.

روز ششم مردم رو خلق كرد، مردان، زنان و بچه ها. من زنان و بچه ها رو ترجيح ميدم چون وقتی اونا رو می بوسی، صورتت نمی سوزه.

روز هفتم براي استراحت، اون ابرها رو خلق كرد. اگه نگاه كنی می تونی توی هر كدوم از اونا يك داستان رو ببينی.

بعد اون فكر كرد كه چيزی رو جا ننداخته...

بعد روز هشتم اون جورج رو خلق كرد، و بعد ديد كه كار خوبی كرده.

۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

آرایشگاه!

میخوام یک خاطره از دوران طفولیتم نقل کنم که به شدت با این عکس قرابت معنایی داره! پسرای هم سن و سال من خوب یادشونه که وقتی ما بچه بودیم و بزرگترامون تصمیم می گرفتن برای کوتاه کردن موهامون ما رو به آرایشگاه ببرن، آقای آرایشگر به ظاهر مهربون! چوبی روی دسته صندلی میزاشت و ما رو بغل می کرد و روی چوب می نشوند تا قدمون به آینه برسه و... . از روزی یادمه که مادرم، من و برادرم (که سه سال از من بزرگتره) رو به آرایشگاه برد. مرد آرایشگر، جوونی هول و حوش 20 تا 30 ساله بود، سنشو خوب یادم نیست چون خودم 3 یا 4 سال بیشتر نداشتم! فکر می کنم اولین دفعه ای بود که وارد آرایشگاه می شدم و طبیعی بود که بی تابی میکردم. جوون رعنای آرایشگر قصه ما، برای اینکه جلوی گریه منو بگیره، به چاله ای که روی اون درپوش فلزی قرار داشت و در جلوی صندلی بود اشاره کرد و به من گفت که اگه گریه کنی، میندازمت اون تو!!! (هنوزم نمیدونم اون چاله برای چی بود، اما اندازش به قدری کوچیک بود که حتی من که در اون سن بسیار کوچیک بودم هم توش جا نمیشدم!) . به خوبی به یاد دارم که با این حرف آرایشگر، من گریه ای طولانی رو شروع کردم، به حدی که گریه ام تا خروج از آرایشگاه و حتی رسیدن به منزل ادامه داشت!

من همیشه میگم، بهترین راه نزدیکترین راه نیست! و نزدیکترین راه و بهترین راه، همیشه خط زدن و حذف کردن نیست! بقیشو نمیگم تا یک وقت سیاسی نشه!!!