۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

Road to the Oscars - 5

فیلم The Hurt Locker یا گنجه درد برای 9 اسکار کاندید شده است:

Best Achievement in Cinematography

Best Achievement in Directing
Best Achievement in Editing
Best Achievement in Music Written for Motion Pictures, Original Score
Best Achievement in Sound
Best Achievement in Sound Editing
Best Motion Picture of the Year
Best Performance by an Actor in a Leading Role
Best Writing, Screenplay Written Directly for the Screen

- گروهی سه نفره از سربازان آمریکایی در عراق، مسئول خنثی کردن بمبهای خیابانی هستند. بر اثر انفجار بمب، سرپرست گروه جان خود را از دست می دهد. پس از مدتی، فرد دیگری جایگزین او می شود و گروه مجددا به فعالیت خود ادامه می دهد. اما عضو جدید گروه به علت رفتار خاص خود با دو عضو دیگر دچار مشکل می شود...

- سربازان آمریکایی در این فیلم، باز هم مثل فرشته های نجات عراق نشان داده شده اند. طبق معمول آمریکایی ها کسانی هستند که جان خود را در کف دست خود قرار داده اند و زندگی خود را فدای نجات عراق می کنند!! البته به شرطی این را قبول می کنیم که از خود نپرسیم ریشه این مشکلات در عراق از کجا پدید آمد!

- کاترین بیگلو ی 58 ساله کارگردانی این فیلم را بر عهده دارد. نکته جالب در مورد اسکار امسال این است که امسال، رقابتی بین دو عضو سابق یک خانواده وجود دارد! بیگلو همسر سابق جیمز کامرون کارگردان فیلم Avatar می باشد. آواتار با جیمز کامرون هم دقیقا مثل گنجه درد برای 9 اسکار کاندید شده است، که هر دوی این فیلمها به طور مشترک از نظر تعداد کاندید شدن در صدر قرار دارند. قطعا رقابت بین فیلمهای بیگلو و کامرون و برخورد بین خود آنها در مراسم اسکار امسال جالب توجه خواهد بود!


Kathryn Bigelow & James Cameron
به نظرتون جیمز کامرون داره چیو توضیح میده؟ دماغش چرا این شکلیه ؟!!!

جمع بندی: کمتر از دو هفته قبل از اینکه این فیلم را ببینم، فیلمی در همین مورد (حضور نیروهای نظامی آمریکایی در عراق) دیده بودم که بر اساس داستان واقعی ساخته شده بود. در اون فیلم که انصافا به واقعیت نزدیکتر بود، سربازان آمریکایی شخصیت هایی سیاه و سفید بودند که (به خاطر فوران احساسات!) به کشتار غیر نظامی ها می پرداختند. اما این فیلم تافته جدا بافته ای از اون فیلم بود که کاملا جنگ عراق رو (حداقل برای خود آمریکایی ها) توجیح می کند. اون موقع که من فیلم گنجه درد رو دیدم امتیاز بالاتری نسبت به امتیاز الانش داشت. هم اکنون نمره این فیلم در IMDb، نمره خوب 8 است. اینجانب به این فیلم امتیاز 7 می دهم!


فیلم An Education به کارگردانی یک خانم دیگه به نام لون چرفیگ:



در این سه بخش نامزد دریافت اسکار شده:
Best Motion Picture of the Year
Best Performance by an Actress in a Leading Role
Best Writing, Screenplay Based on Material Previously Produced or Published

- در سال 1960، یک دختر خانم 16 ساله دبیرستانی که شاگرد زرنگ کلاسش محسوب میشه تلاش می کنه تا به دانشگاه آکسفورد راه پیدا کنه. اما اگه قضیه به همین منوال پیش بره که دیگه فیلم ساخته نمیشه! یک روز در سر راه این دختر خانم به اصطلاح زیبا! مردی یهودی ظاهر می شه، که تقریبا دو برابر اون سن داره. بقیشو خلاصه می کنم و می گم : Fall In Love ...

- این فیلم نمونه ای خارجی از فیلمهای رسول صدرعاملی ه! با این تفاوت که آقا رسول ما مرده و به مشکلات زنان و دختران در فیلماش می پردازه، اما لون خانم زنه و به مشکلات دختران در این فیلم پرداخته!

- من این فیلم رو با ارشاد دیدم، اگر من رو قبول ندارید از ارشاد بپرسید این فیلم برای کدامیک از 3 اسکاری که کاندید شده، مستحق دریافت جایزه است؟ بهترین فیلم سال؟ بهترین بازیگر نقش اول زن؟ بهترین فیلمنامه اقتباسی؟ گاهی اوقات آدم به سلامت عقل اعضای آکادمی اسکار شک می کنه!

- جادوی گریم چه کارها که نمی کند! عجیبه که این فیلم چرا برای اسکار گریم کاندید نشده! شوخی کردم. کری مولیگان بازیگر نقش اصلی فیلم (که برای دریافت اسکار هم کاندید شده) در فیلم در به ایفای نقش یک دختر 16 ساله پرداخته، در حالی که خودش 24 سال سن داره! البته اینها ربطی به گریم نداره و چهره کودکانه خود مولیگان باعث شده در نقشش جا بیفته.


Carey Mulligan
عکس سمت راست عکس واقعی خودشه، و عکس سمت چپ از فیلم گرفته شده است.

جمع بندی: بدترین فیلمی بود که در جمع فیلمهای کاندید اسکار دیده ام! واقعا کاندید شدنش برای بهترین فیلم سال باعث تعجبم شده. میانگین امتیاز این فیلم 7.7 است و من هم به این فیلم (با ارفاق بسیار زیاد) نمره 6 می دهم. تنها فیلمیه که پیشنهاد می کنم کسی نبینه!

۱۳۸۸ بهمن ۲۹, پنجشنبه

Road to the Oscars - 4

الان 15 دقیقه است که از دیدن فیلم Julie & Julia فارغ شده ام، فیلمی که به خاطرش حاضر شدم از دیدن بازی بایرن مونیخ و فیورنتینا (که ظاهرا بازی زیبایی هم بوده) بگذرم.

این فیلم فقط در یک بخش کاندید دریافت اسکار شده، که اون هم برای مریل استریپ، اسطوره بازیگری در بخش بهترین بازیگر نقش اول زن می باشد.

Best Performance by an Actress in a Leading Role

- این فیلم همچنین در مراسم گلدن گلاب امسال در دو بخش بهترین بازیگر نقش اول زن در فیلمهای کمدی و موزیکال و همچنین بهترین فیلم در بین فیلمهای کمدی و موزیکال کاندید بود، که از بین این دو مریل استریپ توانست گلدن گلاب رو دریافت کند.

- مثل مراسم اسکار سال گذشته که مریل استریپ با نامزد شدن برای دریافت اسکار، رکورد تعداد دفعات نامزد شدن برای اسکار رو شکست، امسال هم خود او در گلدن گلاب با نامزد شدن و بردن جایزه، رکورد دیگری در کارنامه درخشان بازیگری خودش بر جای گذاشت.

- فیلم بر اساس دو داستان واقعی ساخته شده است! در سال 1946 جولیا چایلد و همسرش مجبور به سفر و اقامت در پاریس می شوند، و پاول چایلد برای مدت چهار سال در سفارت آمریکا در فرانسه مشغول به کار می شود. جولیا که مانند یک زن خانه دار معمولی می باشد، برای پر کردن اوقاتش به کارهای مختلفی روی می آورد و سرانجام تصمیم می گیرد آشپزی یاد بگیرد. او رفته رفته به آشپزی علاقه مند می شود و به مهارت فوق العاده ای در این زمینه دست پیدا می کند. پس از دریافت دیپلم، به آموزش آشپزی می پردازد و... پس از سالها موفق می شود کتابی در زمینه آموزش آشپزی منتشر کند. این کتاب تا به حال 49 بار تجدید چاپ شده است.

اما داستان دوم فیلم در سال 2002 می گذرد. جولی پاول و همسرش اریک به آپارتمان کوچکی در کویینز نقل مکان می کنند. هر دوی آنها شغل تمام وقتی دارند و مجبورند به سختی کار کنند. جولی (که پیش از این نویسنده بوده است و یک رمان نیمه کاره نوشته است که هیچ انتشاراتی حاضر به چاپ آن نشده است) در یک اداره دولتی به عنوان منشی کار می کند. او که از کار سخت روزانه خود بسیار فرسوده شده است، تنها با آشپزی از فکر و خیال کار رهایی پیدا می کند. اریک به او پیشنهاد می کند که به وبلاگ نویسی روی بیاورد، و جولی تصمیم می گیرد که از روی کتاب آشپزی جولیا چایلد، تجربیاتش از درست کردن غذاهای مختلف را به طور روزانه در وبلاگ قرار دهد: "365 روز، 524 دستور پخت". در ابتدا هیچ بازدید کننده ای در وبلاگ ندارد (مثل وبلاگ ما!) ، اما کم کم به سومین وبلاگ پر بازدید در آمریکا تبدیل می شود. بعدها او آنقدر مشهور می شود که کتابی با نام جولی و جولیا در سال 2005 چاپ می کند.

- در این فیلم مریل استریپ به جای جولیا چایلد ایفای نقش کرده است، و امی آدامز (از معدود بازیگران زنی که من ازش خوشم میاد!) در نقش جولی پاول ظاهر شده است. در زیر می تونید عکس واقعی جولیا چایلد و جولی پاول، و همچنین جانشینان آنها در فیلم رو ببینید:


Meryl Streep                                                    Julia Child


Amy Adams                                            Julie Powell

- مریل استریپ باز هم یک نقش فوق العاده از خودش به جای گذاشت. قطعا کار راحتی نخواهد بود اگر در نقش کسی بازی کنی که مجبور است زبان فرانسوی را یاد بگیرد و صحبت کند. تغییر صدایی که مریل استریپ در این فیلم داشت فوق العاده بود، و تصورش برای من سخته که چگونه او در تمام فیلم با این صدای عجیب (صدای جولیا چایلد اینچنین بوده است) بازی کند.

- پاول چایلد در سال 1994 و در سن 92 سالگی درگذشت. جولیا چایلد هم 10 سال بعد در 91 سالگی از دنیا رفت، در حالی که آشپزخانه وی تبدیل به یک موزه شده است. جولی و اریک پاول هنوز در کویینز و در یک آپارتمان مجلل تر زندگی می کنند. جولی در حال حاضر به نویسندگی می پردازد.

جمع بندی: این فیلم بسیار ساده و خوش ساخت بود و اگر چه زمان 123 دقیقه ای فیلم اندکی طولانی می گذشت، اما قطعا در پایان از دیدن فیلم لذت می برید. برای دیدن یک کمدی زیبا که عاری از هر گونه چیز! (یعنی چیز!) باشد دیدن این فیلم پیشنهاد می شود. امتیاز این فیلم در حال حاضر 7.3 است. من هم به این فیلم امتیاز 7 دادم (بیشتر از این جا داشت!) .


۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه

Road to the Oscars - 3

اگر نام Peter Jackson در بین عوامل یک فیلم قرار بگیره، همه میدونن که اون فیلم، فیلم معمولی نخواهد بود. District 9 هم از این قاعده مستثنی نبود، فیلمی که پیتر جکسون اینبار تهیه کنندگی اون رو بر عهده داشت:

- فیلم منطقه 9 در چهار بخش نامزد دریافت اسکار شده است:

Best Achievement in Editing
Best Achievement in Visual Effects
Best Motion Picture of the Year
Best Writing, Screenplay Based on Material Previously Produced or Published

- آدم فضایی های سردر گم در زمین، داستان این فیلم رو تشکیل می دهند. از اولین تماس انسانها و فضایی ها سالها می گذرد. گروهی از آدم فضایی ها با سفینه ای به سمت زمین حرکت می کنند و به نزدیکی ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی می رسند، اما از سفینه خود خارج نمی شوند و مدت سه ماه در آنجا باقی می مانند. پس از این مدت، انسانها تصمیم می گیرند سفینه را اشغال کنند. اما موجوداتی عجیب درون سفینه می بینند که بسیار نحیف می باشند و به علت کمبود غذا در در این مدت، دچار بیماری شده اند. موجودات فضایی از انسانها تقاضای کمک می کنند، و ملل جهان پس از مشورت تصمیم می گیرند آنها را به طور موقت در محلی به نام منطقه 9 در ژوهانسبورگ جای دهند.

- رابطه موجودات فضایی با انسانها دستمایه داستان بسیاری از فیلمها بوده است. گاه مثل فیلم E-T که آدم فضایی ها به دنبال برقراری ارتباط با انسانها هستند تا با آنها صلح و دوستی برقرار کنند. یا مثل فیلم Signs (نشانه ها) قصد دارند به زمین حمله کنند تا منابع انسانها را در اختیار بگیرند. شاید نتوانید خارج از این دو موضوع تصور کنید، اما داستان فیلم منطقه 9 شاخه سومی از رابطه انسانها با فضایی ها رو بررسی می کند: انسانها به دنبال بهره بری و استفاده از دانش موجودات فضایی هستند، به عبارت دیگر این انسانها هستند که موجودات فضایی را تحت ظلم قرار می دهند.

- در همه داستانهای تخیلی در مورد آدم فضایی ها، این نکته مشترک بوده است که دانش و فناوری موجودات فضایی بسیار بالاتر از انسانها می باشد و در این زمینه انسانها سالها از فضایی ها عقب تر هستند. این فیلم هم همین رویه را در بر داشت. اما همان طور که اشاره کردم، انسانها بدنبال این هستند که این دانش بالای آدم فضایی ها را در اختیار خود قرار بدهند، تا به مقاصد خود برسند.

- آدم فضایی ها در منطقه 9 به مانند برده ها زندگی می کردند و با بالا رفتن جمعیتشان، زندگی زاغه نشینی بر آنها بسیار سخت شده و باز هم با مشکل کمبود غذا بر می خوردند. بسیاری از آنها هم برای امرار معاش به تبه کاری و دزدی روی آورده اند. با زیاد شدن جمعیت غیر قابل کنترل آدم فضایی های ساکن در زمین، سر انجام انسانها تصمیم می گیرند آنها را به منطقه 10 نقل مکان دهند.

- این فیلم در آفریقای جنوبی فیلمبرداری شده و بسیاری از عوامل فیلم هم آفریقایی هستند. از جمله Neill Blomkamp کارگردان 30 ساله فیلم، و همچنین Sharlto Copley بازیگر اصلی این فیلم.

- بلومکمپ علاوه بر کارگردانی، نویسندگی فیلمنامه این فیلم را هم بر عهده داشته است. فیلم منطقه 9 پنجمین فیلم این جوان آینده دار در مقام کارگردانی بوده است.

- نکته بسیار جالب دیگر این است که شارلتو کوپلی، بازیگر نقش اصلی این فیلم، پیش از این فقط در یک فیلم دیگر بازی کرده بود! اگر چه بازی بسیار زیبای او در این فیلم قابل تحسین بود. انگلیسی با لهجه ای که او در نقش خود و در بیان دیالوگها ادا می کرد، از نقاط قوت بازی وی بود.

- فیلم بسیار خوش ساخت بود و موسیقی متن فیلم هم کمک زیادی به بهتر شدن فیلم و غرق شدن بیننده در دریای فیلم می کرد.

- جلوه های ویژه یک شاخص همیشگی در فیلمهای جکسون است، هر چند که جکسون فیلم را کارگردانی نکرده باشد! آدم فضایی های بسیاری که در فیلم وجود داشتند، سفینه های فضایی، انفجارها و... از جمله جلوه هایی بود که در فیلم به کار رفته است.

- اکثر فیلمهایی که آدم فضایی ها را تصویر می کنند، ظاهر آنها را کوچک تر از انسانها در نظر می گیرند. اما این فیلم در این مورد با سایر فیلمها فرق می کرد، و قد و هیکل موجودات فصایی از انسانها بزرگتر بود. دیدن این که چنین موجوداتی با این قد و قواره مورد ظلم و ستم انسانها قرار گیرند در نوع خود جالب توجه بود.

جمع بندی: تا به حال 120000 نفر به این فیلم امتیاز داده اند که میانگین امتیاز آنها به این فیلم امتیاز خوب 8.3 است. من به این فیلم نمره 8 دادم، که تا 9 هم جا داشت! در میان فیلمهای کاندید اسکار، این فیلم بهترین فیلمی بود که دیده ام (تا حالا 4 فیلم دیده ام) . فیلم بسیار زیبایی است که قطعا از دیدن اون لذت می برید.

۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

Road to the Oscars - 2

فیلم دومی که دیدم آخرین ساخته برادران کوئن یعنی A Serious Man بود:


فیلمی که در دو بخش زیر کاندید اسکار شده :

Best Motion Picture of the Year

Best Writing, Screenplay Written Directly for the Screen

- مثل خیلی از کارهای کوئن ها، این فیلم هم یک کمدی تلخ (Black Comedy) به حساب میاد. برادران کوئن علاوه بر کارگردانی، نویسندگی فیلم رو هم بطور مشترک انجام داده اند.

- زمان داستان فیلم، مثل کار قبلی این دو یعنی No Country for Old Men به گذشته (در این فیلم سال 1967) بر می گرده.

- این فیلم داستان زندگی یک پروفسور دانشگاه است که زندگی شخصیش رو در حال متلاشی شدن می بینه، بطوری که همسرش قصد جدا شدن داره.

- لری گاپنیک و خانواده اش همگی یهودی هستند. فرزند پسر این خانواده هم در یک مدرسه یهودی تحصیل می کنه. لری برای نجات زندگیش به دیدار خاخام های یهودی میره تا از تجربیات آنها استفاده کنه و از متلاشی شدن خانواده اش جلوگیری کنه.

- این فیلم هم مثل کارهای دیگر کوئن ها با یک علامت سوال تمام میشه.

- پیش از این اطلاع نداشتم که کوئن ها یهودی هستند. به قول سایت دانلودز: "شاید اگر هر کس دیگر غیر از برادران کوئن که خود یهودی اند این فیلم را می ساخت، به یهودستیزی متهم می شد."

- آثار کوئن ها در ذهن من یک در میان سفید و سیاه هستند. اولین فیلمی که از این دو دیدم No Country for Old Men بود که اسکار بهترین فیلم رو هم گرفت، اما من زیاد خوشم نیومد. دومین فیلمی که دیدم، فیلم کمدی ?O Brother, Where Art Thou بود (غلط املایی که در عنوان فیلم وجود داره بخشی از کمدی بودن فیلمه!) که جزء برترین فیلمهای کمدی هست که تا به حال دیدم و فوق العاده از دیدن آن لذت بردم (از بازی بسیار زیبای جرج کلونی و موسیقی فوق العاده فیلم نباید بگذریم) . فیلم بعدی Burn After Reading بود که اقبال عمومی از اون نشد، اما من از دیدنش لذت بردم (مجددا بازی فوق العاده جرج کلونی در کنار برد پیت و بازیگرهای دیگه چشم نواز بود) . یک سکانس از این فیلم هرگز از یادم نمیره: خنده ابلهانه و سرشار از التماس برد پیت، درست لحظاتی قبل از اینکه مغزش بترکه! و بعد از اون هول شدن جرج کلونی دست و پا چلفتی که تا مدتها بعد از اینکه ماشه تفنگ رو به اشتباه کشیده بود، نمی دونست چه دسته گلی به آب داده! کمدی جنایی Fargo که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده بود، فیلم بعدی بود که من دیدم. (تصور کنید یک داستان پر از خونریزی و جنایت های فجیع بصورت کمدی در بیاد چی میشه!) . شوخی های کلامی احمقانه فیلم جالبترین بخش فیلم بود، مخصوصا تکه کلام "?! ...Oh Yeah" که بارها و بارها در طول فیلم از زبان شخصیتهای مختلف فیلم تکرار شد برای همیشه در ذهن من باقی می مونه.

- همه اینها رو گفتم تا به اینجا برسم و بگم که از فیلم یک مرد جدی اصلا خوشم نیومد.

- شاید نام برادران کوئن که هر کدام تا به حال 4 اسکار کسب کرده اند، باعث شده تا این فیلم در بین نامزدهای اسکار بهترین فیلم سال قرار بگیره. اما شخصا با بخش دیگری که این فیلم کاندید شده (بهترین فیلمنامه غیراقتباسی) کاملا موافقم.

- جوئل و اتان کوئن دو پروژه مشترک دیگر در سال 2011 دارند. سرنوشت پانزده و شانزدهمین فیلم آنها چگونه می شود؟

جمع بندی: من به این فیلم نمره 6 دادم. میانگین امتیاز این فیلم در سایت IMDb ، نمره 7.6 است که نشان می دهد بقیه افراد هم زیاد با این فیلم حال نکردند! وقتی آثاری مثل جایی برای پیرمردها نیست و فارگو با امتیاز 8.3 ، و The Big Lebowski با امتیاز 8.2 در کارنامه این دو قرار دارند، قطعا فیلم یک مرد جدی نتونسته از سازندگانش آبروداری کنه. البته نباید از یاد برد که این فیلم بر عکس فیلمهای دیگرشون هیچ بازیگر مشهوری نداره و بسیار کم خرج ساخته شده است.

Road to the Oscars - 1

بالاخره انتظارات به سر رسید و تمام حدس و گمان ها در مورد کاندیداهای اسکار امسال تمام شد. از حالا به بعد پیش بینی در مورد برندگان اسکار شروع میشه. برای دیدن لیست کامل نامزدهای هشتاد و دومین جشنواره اسکار در بخش های مختلف روی عکس کلیک کنید:


دو مراسم قبلی اسکار برای من که خیلی خاطره انگیز بود. امسال قصد دارم نظرم در مورد هر فیلمی که می بینم رو در وبلاگ بیان کنم. امیدوارم تا نیمه اسفند که مراسم برگزار میشه، بتونم حداقل نصف فیلمهایی که کاندید شدن رو ببینم؛ و فرصت و حوصله اش رو هم داشته باشم تا نظرم در مورد اونها رو بنویسم.


اولین فیلمی که دیدم انیمیشن Up بود که برای 5 اسکار کاندید شده:


Best Achievement in Music Written for Motion Pictures, Original Score

Best Achievement in Sound Editing

Best Animated Feature Film of the Year

Best Motion Picture of the Year

Best Writing, Screenplay Written Directly for the Screen

- فکر می کنم اولین انیمیشنی باشه که برای بخش بهترین فیلم سال کاندید شده. این کاندید شدن رو تا حد زیادی مدیون اینه که امسال 10 فیلم برای بخش بهترین فیلم اعلام شدن.

- به نظرم اسکارش برای بهترین انیمیشن حتمیه!

- درون ذهن من رقابت سختی با Wall-e در زمینه بهترین انیمیشنی که در عمرم دیدم داره! دلم میگه Up بهترین انیمیشنه تاریخه، عقلم میگه Wall-e !

- خدا میدونه در اسکار 2011 چه انیمیشنی قراره رو بشه. در سال 2007 ، Ratatouille غوغا کرد. در سال 2008 این  Wall-e بود که همه رو متعجب کرد. و امسال هم Up . این روند ادامه خواهد داشت؟

- این انیمیشن عجیب اشک من رو در آورد، یکی طلبش!

- این انیمیشن عجیب اشک من رو در آورد (این بار از خنده!) ، خیلی کارش درسته!

- کافیه کسانی که هیچ علاقه ای به ازدواج ندارن،این فیلم رو ببینن. اگر بعد از دیدن فیلم همچنان به عقیده خودشون پای بند بودن، هر چی دوست داشتن به من بگن! 

- در تکمیل جمله قبلی و در مورد خودم باید بگم در ساعات اولیه اتمام فیلم عجیب حسی در من به وجود اومده بود، وای!!! یاد سکانسی از فیلم زیر درخت هلوی ایرج طهماسب می افتم: در انتهای فیلم که حمید جبلی از مرگ دوباره زنده شد (درون آمبولانس) و فکر می کرد برای زنده موندن باید هر چه سریعتر ازدواج کنه، رو به راننده آمبولانس کرد و گفت: "... شما خودت خواهری، مادری چیزی نداری بدی به ما؟!" . وضعیت من هم بعد از دیدن فیلم Up مشابه همین بود!

- دوبلورهای فیلم هم مثل شخصیتهای اصلی فیلم، هیچ تناسبی با یکدیگر ندارند. کار کردن یک پیرمرد 81 ساله (به جای کارل پیر و غرغرو) با یک کودک 9 ساله (به جای راسل شر و شیطون) قطعا خالی از لطف نبوده!

جمع بندی: امتیازی که این فیلم در IMDb داره 8.4 است. من به این فیلم امتیاز 9 دادم، درست مثل امتیازی که به Wall-e دادم. هر چند که هر دوی این فیلمها در نظرم امتیازی بیشتر از 9 دارند، اما در IMDb فقط میشه با اعداد صحیح امتیاز داد (و نهایت امتیاز هم 10 است). این فیلم هیچوقت از یادم نمیره. از ابتدای فیلم که با نهایت غم و غصه و تنهایی شروع میشه، تا انتهای فیلم که یک چشمت خیس از خندست، و چشم دگر خیس از گریه! پیشنهاد می کنم حتما این فیلم رو ببینید.