
۱۳۸۷ اسفند ۳۰, جمعه
۱۳۸۷ اسفند ۱۱, یکشنبه
مواظب زيبايي باش
توماس مان (Thomas Mann) شباهتهايي به البرت اينشتن دارد؛ 4 سال زودتر از او در لوبك به دنيا آمد، همين قدر زودتر-بارمان«بودنبركها» به شهرت رسيد و 8 سال ديرتر در 1929 نوبل گرفت، مثل او بعنوان يك آلماني يهودي تبار – با روي كار آمدن هيتلر آواره اروپا و آمريكا شد و بالاخره 2 ماه بعد از او از اين دنيا رفت. نويسنده <<مرگ در ونيز>> ، <<كوه جادو>> و <<تونيوكروگر>> در 80 سال زندگي خود آنقدر بر ادبيات تاثير گذاشته بود كه مرگش براي آلماني ها كم اهميت تر از مرگ همتاي ژوليده موي فيزيكي اش به نظر نميومد. پيش از اونیكه چشم هايش را براي هميشه ببندد گفته بود: عينكم را نزديكم بگذاريد وقتي كه بيدار شدم كتاب بخوانم.
· زيبايي مي تواند يك نفر را زخمي كند، همانطور كه رنج ، اين كار را مي كند.
· آلماني هاي بيچاره چطور راضي شديد نقش موعودي را بازي كنيد كه يك مشت مردان بي مغز و مريض به شما ارزاني داشتند، نه خدا و نه سرنوشت(درباره وضع آلمان ها در زمان هيتلر)؟
· نويسنده كسي است كه نوشتن برايش كمي سخت تر از بقيه مردم است.
· وقتي يك ايده شما را تحت تسلط خودش مي گيرد، هرجايي مي رويد، به آن برميخوريد؛ حتي مي توانيد بوي آن را در باد احساس كنيد.
· تمام دلخوشي نويسنده اين است كه يك فكر را به احساس تبديل كند و بالعكس
· روانكاوي چه عمل نفرت انگيزي!
· عشق يك جور نيروي كمكي براي بيماري است.
· كلام زيبا، عمل زيبا را باعث مي شود.
· تنها راه انديشيدن به مرگ اين است كه به آن عنوان جزئي از زندگي نگاه كنيم بعنوان بخش مقدس و تخطي ناپذير زندگي.
· بيماري شكل خودسر و منحرف زندگي است.
· عقايد و ايده ها نمي توانند دوام بياورند مگر اينكه آدم اين شانس را داشته باشد كه به خاطرشان بجنگد.
· عشق مي تواند در برابر مرگ بايستد چون از آن قوي تر است فقط عشق؛ نه منطق. همه فكرها و ايده ها از عشق مي آيند.
· زمان را سفت نگهدار، مراقب باش؛ مراقب هر ساعت و هر دقيقه اش؛ چون به مارمولك شبيه است ؛ همين كه چشم از آن برمي داري سر مي خورد . بي وفاست؛همسري بي وفا.
· جنگ يك جور فرار بزدلانه از سختي هاي صلح است.


